15 قاتل قراردادی برتر فیلمهای سینمایی در تمام دوران
دیجی کالا مگ: ژانرهای تریلر و جنایی آنقدر وسیع هستند که میتوانند طیفهای متفاوتی از زیرژانرها را ذیل عنوان خود قرار دهند. یکی از این زیرژانرها به داستان قاتلان قراردادی میپردازد که در ازای دریافت پول یا جایزهای دست به قتل میزنند. آنها عموما در کار خود بسیار خبره هستند و گاها حتی فرد نگونبخت مقابل را نمیشناسند واین کار را فقط برای دریافت پولش که معمولا مبلغ کمی هم نیست، انجام میدهند. پس موضوع قتل برای آنها حرفهای است نه شخصی.
چنین محیطی برای فیلمسازان محیط بکری ست تا در آن به کشف و شهود در ذات شرور انسان و همچنین طمع او برای کسب ثروت بپردازند. از سوی دیگر این داستانها بر خلاف فیلمهایی با محوریت قاتلان سریالی، دربارهی آدمهایی ست که با وجود تبحر در کار خود، از انجام آن لذت خاصی نمیبرند و مانند هر فرد حرفهای دیگری با حرفهی خود برخورد میکنند، نه به خاطر لمس لذتی سادیستیک مانند آن جانیان.
از طرف دیگر داستان این مردمان دربرگیرندهی زندگی کسانی ست که نه گذشتهای دارند و نه آیندهای. آنها مطلقا در لحظه زندگی میکنند و فقط در جستجوی راهی هستند تا در صورت موفقیت یا عدم به سرانجام رساندن مأموریت، غیب شوند. ایشان هیچ تمایلی برای مطرح شدن یا خروج از حریم امن خود ندارند. در غیر این صورت راهی جز گم شدن همراه با کشتن فردی که شناساییشان کرده، باقی نمیماند. چنین تنهایی عظیمی شاید فقط با جملهای قابل بیان کردن باشد که در ابتدای فیلم سامورایی ژان پیر ملویل به نقل از آیین بوشیدو (راه و رسم زندگی ساموراییها) بر پرده نقش میبنند: «تنهایی یک سامورایی را هیچکس ندارد، مگر ببری تنها در دل یک جنگل».
15. آدمکش (The killer)
- کارگردان: جان وو
- بازیگران: چو یون- فت، دنی لی
- محصول: 1989، هنگ کنگ
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.8 از 10
- امتیاز در راتن تومیتوز: 98?
آدمکش به تنهایی میتواند معرف سینمای اکشن هنگ کنگ باشد. فیلمی که کارگردان و ستارهی اصلی خود را در سطح جهانی مطرح کرد و زمینهساز ورود آنها به هالیوود شد؛ جان وو بلافاصله پس از ورود به هالیوود دست به ساخت فیلم مطرح تغییر چهره (face/off) زد. فیلم چند سکانس اکشن درخشان را در خود جای داده و نبرد پایانیاش به یکی از کلاسیکترین نبردهای تاریخ سینمای اکشن تبدیل شده است.
روایت موش و گربهی پلیس و قاتل در دل یک توطئهی پیچیده به نبردی برای بقا تبدیل میشود تا دو طرف قصه که در ابتدای فیلم هماوردهایی شکستناپذیر تصور میشوند، خود را در هزارتویی ببینند که فقط با یاری هم توان پشت سر گذاشتن آن را دارند.
داستان احساسی و عاشقانهی فیلم دیگر نقطه قوت آدمکش است. علاقهی زنی نابینا به قاتلی فراری باعث میشود تا گاهی اشک از چشمانتان سرازیر شود و البته که کارگردان از این عدم توانایی زن در دیدن اطرافش برای خلق صحنهی تعقیب و گریزی معرکه و پر تعلیق استفاده کرده است؛ حضور زن در جایی که نمیداند چی به چیست و عدم شناخت او از هویت محبوب، هیجان درجه یکی را به فیلم اضافه کرده است.
«یک قاتل فراری آخرین مأموریت خود را میپذیرد تا بتواند به زنی که باعث نابینا شدن او شده کمک کند. او در این میان متوجه میشود که رییسش به او خیانت کرده است …»
14. نشان شده برای کشتن (Branded to kill)
- کارگردان: سیجون سوزوکی
- بازیگران: جو شیشیدو، کوجی تانبارا
- محصول: 1967، ژاپن
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.3 از 10
- امتیاز در راتن تومیتوز: 100?
کوئنتین تارانتینو، جان وو، پارک چان- ووک و جیم جارموش از این فیلم به عنوان یکی از منابع الهام خود یاد کردهاند. فیلمی یاکوزایی و کم خرج که فیلمنامهی آن در ابتدا توسط کمپانی سازنده مورد توجه قرار نگرفت. آنها از سوزوکی خواستند تا فیلمنامه را بازنویسی کند و سپس آن را بسازد.
احتمالا به همین دلیل است که با فیلمی چنین جنونآمیز و بدعتگذار روبرو هستیم؛ چرا که سوزوکی بسیاری از ایدههای خود را نه از فیلمنامهی از قبل نوشته شده، بلکه درست سر صحنه و بداهه اجرا میکرد و همین هم فیلم را چنین ویرانگر میسازد. گرچه فیلم در اکران شکست سختی خورد و همین شکست هم باعث شد تا سوزوکی به مدت ده سال نتواند فیلم بلند دیگری بسازد.
اما نشان شده برای کشتن توانست از آزمون زمان سربلند بیرون آید و پس از این همه سال هنوز هم اثری نوگرایانه ودرخشان به حساب میآید. اگر از فیلمهایی با محوریت زندگی یاکوزاها لذت میبرید و داستان قاتلان عصیانگر برای شما جذاب است، نشان شده برای کشتن یکی از بهترین آنها ست.
به گفتهی جیم جارموش قهرمان فیلم سوزوکی، غریبترین و بیکلهترین قاتل تاریخ سینما ست.
«گورو هانادا به عنوان یک قاتل قراردادی روزگار میگذراند. او عاشق زنی به نام میساکو میشود که او را برای یک مأموریت غیرممکن استخدام میکند، اما …»
13. گوست داگ: سلوک سامورایی (Ghost dog: The way of The Samurai)
- کارگردان: جیم جارموش
- بازیگران: فارست ویتاکر، جان تورمی
- محصول: 1999، آمریکا، فرانسه، آلمان، و ژاپن
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.5 از 10
- امتیاز در راتن تومیتوز: 83?
گوست داگ اثر جیم جارموش روایت زندگی یک قاتل قراردادی ست که سر و وضعی شبیه به خوانندههای هیپ هاپ دارد، زندگیاش شبیه به ساموراییهای ژاپنی ست، سرنوشتش شبیه به قهرمانهای سینمای ژان پیر ملویل و سر و شکل فیلم هم ملهم از فیلم نشان شده برای کشتن سیجون سوزوکی؛ به همهی اینها المانهایی از سینمای گنگستری دههی هفتاد آمریکا اضافه کنید تا با یکی از بهترین فیلمهای جیم جارموش روبرو شوید.
چنین دستپخت پست مدرنیستی و جاافتادهای یک فارست ویتاکر معرکه در مرکز قاب و آهنگسازی درخشان مانند RZA را به عنوان مکمل در اختیار دارد. داستان فیلم پر از سوظن افراد به یکدیگر است، اما قهرمان آن براساس مرامنامهی ساموراییها زندگی میکند و اهل سیاستبازی مانند دیگران نیست. چنین موضوعی علاوه بر اینکه از او شخصیتی همدلیبرانگیز میسازد، باعث میشود همیشه آسیبپذیر به نظر برسد.
داستان خیانت و وفاداری فیلم همان قدر که زندگی ساموراییهای ژاپن را به یاد میآورد، سرنوشت جف کاستلو قهرمان فیلم سامورایی ژان پیر ملویل را به ذهن متبادر میکند. بالاخره این فیلمی ست که قاتل آن مدام کتاب هاگاکوره میخواند و در راه حین رد شدن از کنار قبرستان به مرگ میاندیشد.
«گوست داگ یک قاتل حرفهای ست که زندگی خود را برمبنای کتاب هاگاکوره (راهنمای معنوی زندگی ساموراییها) پیش میبرد. او به دستور لویی، یکی از اعضای مافیای محلی که زمانی زندگی گوست داگ را نجات داده، دست به قتلهایی میزند. اما یکی از مأموریتها درست پیش نمیرود. این در حالی است که او لویی را ارباب خود میداند …»
12. لئون: حرفهای (Leon: The Professional)
- کارگردان: لوک بسون
- بازیگران: ژان رنو، ناتالی پورتمن
- محصول: 1994، فرانسه
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 8.5 از 10
- امتیاز در راتن تومیتوز: 74?
این اثر لوک بسون گرچه در دنیا به اندازهی ایران محبوب نیست، اما آدمکشی منحصربه فرد دارد که حضورش را در لیست غیرقابل اجتناب میکند. قهرمان فیلم برخلاف بقیهی آدمکشهای فهرست نه از روابط اجتماعی قوی برخوردار است و نه اساسا به بلوغ فکری رسیده است. او فقط میتواند جان بستاند و این کار را هم عالی انجام میدهد.
چنین زندگی عجیب و غریبی با ورود دختری بی پناه به هم میریزد. شیوهی زندگی قاتل عجیب و غریب فیلم هیچ جایی برای وابستگی و دلسوزی باقی نمیگذارد، اما انتخاب اخلاقی قاتل در لحظهی اجازهی ورود دختر به زندگی خودش، باعث رشد هر دو میشود.
حال یک پرسش اساسی باقی میماند: آیا این دو انسان درمانده و تیپاخورده فرصتی برای رستگاری پایانی دارند؟ آیا میتوان از این شرایط نکبتبار فرار کرد و زندگی جدیدی را شروع کرد؟ باید فیلم را ببینید تا به جواب این پرسشها برسید.
بازی ناتالی پورتمن نوجوان و ژان رنو در نقش قهرمان عقبافتادهی فیلم جذاب است، اما شاید بهترین بازی فیلم متعلق به گری اولدمن در نقش منفی ماجرا باشد. فیلم برای طرفداران سینمای اکشن هم چند سکانس ماندگار در چنته دارد.
«یک قاتل حرفهای که بیشتر شبیه به عقب افتادهها به نظر میرسد در شهر نیویورک به تنهایی زندگی میکند. او مأموریتها و پولش را از کسی میگیرد که مانند قیم او است. روزی چند پلیس فاسد به خانهی همسایهی او یورش میبرند و تمام خانواده به جز دختر نوجوان آنها را میکشند؛ دختر یواشکی و بدون اطلاع از هویت قاتل به او پناه میبرد …»
11. در بروژ (In Bruges)
- کارگردان: مارتین مکدونا
- بازیگران: کالین فارل، برندون گلیسون
- محصول: 2008، آمریکا و انگلستان
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.9 از 10
- امتیاز در راتن تومیتوز: 84?
یک کمدی سیاه و درخشان به کارگردانی مارتین مکدونا. داستان حول زندگی قاتلهایی با کدهای اخلاقی عجیب وغریب شکل میگیرد: هیچکس نباید سبب مرگ کودکی شود وگرنه خودش خواهد مرد! چنین دستور اخلاقی پر از ابهامی نه تنها دلیل به خطر افتادن بسیاری از مأموریتها ست بلکه سبب به وجود آمدن فضایی جهت پهن کردن بساط موقعیتهایی عبثنما میشود. در چنین دنیایی قاتلان به جای انجام مأموریت، در حال شکار یکدیگر هستند و همین داستان را به سمت کمدی میکشاند.
مارتین مکدونا استاد ساختن فیلمهایی ست که در آنها احساسات مختلف از محبت گرفته تا نفرت، رفاقت تا خیانت و در نهایت خشونت تا نرمی و ملایمت با هم ترکیب میشوند. پس اینکه قاتلی عشقی پر شور به زنی داشته باشد و از سویی دیگر به خاطر کشتن کودکی احساس عذاب وجدان کند، چندان در فیلمهای او موضوع دور از انتظاری نیست.
در بروژ یکی از فیلمهایی ست که اگر فقط خلاصه داستان آن را بخوانید شاید هیچگاه به سراغش نروید، اما این ظلم را در حق خود نکنید. فیلم آنقدر خوش ساخت و پر از ایدههای بکر و دست نخورده است که به راحتی از ذهن کسی پاک نخواهد شد. به ویژه آنکه کوبندگی پایان فیلم تا مدتها هر مخطابی را درگیر خود خواهد کرد.
«دو آدمکش ایرلندی به نامهای ری (کالین فارل) و کن (برندون گلیسون) به دستور رییس خود به شهر بروژ بلژیک میروند. آنها منتظر دریافت مأموریت بعدی خود هستند. در این میان ری دلباختهی دختری میشود، اما کن مأموریت تازهی خود را بدون اطلاع ری دریافت میکند؛ مأموریتی که به سرنوشت هر دوی آنها بستگی دارد …»
10. وثیقه (Collateral)
- کارگردان: مایکل مان
- بازیگران: تام کروز، جیمی فاکس
- محصول: 2004، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.5 از 10
- امتیاز در راتن تومیتوز: 86?
تصویری که مایکل مان در وثیقه از لس آنجلس در یک شب به ظاهر عادی ارائه می?هد تصویری خشن، بدبینانه و پر از تلاش برای بقا ست. لس آنجلس این فیلم پر از آدمهایی ست که جز دست و پا زدن برای دوام آوردن و گذران روزمرگی راه دیگری برای زندگی کردن نمیشناسند. در چنین چارچوبی حضور یک قاتل قراردادی که عقایدی عجیب و غریب دربارهی حیات آدمی دارد، تلنگری به یکی از اهالی شهر میزند.
قاتل قراردادی این فیلم نگاهی اگزیستانسیالیستی به جهان پیرامون خود دارد و شخصیت مثبت ماجرا هم در هزارتوی ساخته شده توسط او گرفتار میشود و شهر هم که پر از سایه روشنهای متضاد است؛ در چنین بستری مایکل مان این نئونوآر معرکهی خود و نگاه تلخی که در سرتاسر آن جاری ست را براساس تجربههای سینمایی دهههای چهل و پنجاه میلادی، ولی در بستری مدرن، با آدمهایی با دغدغههای امروزی میسازد؛ کنار هم قرار گرفتن قطب خیر و شر داستان در یک ماشین همراه با دستپاچگی قطب خیر در این رویارویی، شاید تلخترین تصویری ست که این فیلمساز بزرگ از جهان هستی ارائه داده است.
بازی تام کروز در نقش قطب منفی ماجرا قطعا بهترین بازی کارنامهی او را رقم زده و جیمی فاکس هم در خلق یک کاراکتر دست و پا چلفتی که یاد میگیرد برای زندگی مبارزه کند، سنگ تمام میگذارد. از سوی دیگر شاید این فیلم مهیجترین فیلم این فهرست هم باشد؛ پس تماشای آن را از دست ندهید.
«یک قاتل حرفهای لیستی از افراد مختلف را در دست دارد. او باید تا قبل از صبح تمام آنها را از بین ببرد وگرنه جلسهی دادگاه صبح باعث دردسر کارفرمای او میشود. هر کدام از آنها در مناطق متفاوت شهر لس آنجلس زندگی میکنند. او یک تاکسی برای سر زدن به هر محل و از بین بردن قربانیان دربست میکند …»
9. فرشتگان سقوط کرده (Fallen Angels)
- کارگردان: ونگ کار- وای
- بازیگران: چارلی یانگ، لئون لای
- محصول: 1995، هنگ کنک
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.7
- امتیاز در راتن تومیتوز: 95?
فرشتگان سقوط کرده نئونوآری ست که چه به لحاظ فرم و چه به لحاظ محتوا شباهت بسیاری به فیلم قبلی ونگ کار- وای یعنی چانگ کینگ اکسپرس دارد و در واقع دنبالهای بر آن فیلم محسوب میشود. تصویربرداری جلوهگرایانهی فیلم در خدمت پرداخت شخصیتها ست و بر کنشها و واکنشهای آنها تمرکز دارد و چندان نگران این نیست که مخاطب داستان فیلم را متوجه میشود یا نه. کار- وای با این سبکپردازی جسورانه محیطی خلق میکند که بسیار یادآور فیلمهای ژان لوک گدار در دههی 60 میلادی ست.
اساسا در فیلمهای این کارگردان هنگ کنگی همه چیز ابعادی عظیم دارد: عشق شخصیتها به هم بسیار پر شور است، درگیریها جلوههایی فراتر از واقعیت دارند و همهی اینها چه در تدوین فیلم و چه در قابهای او کامل میشود. همنشینی آدمهای به ظاهر بیربط در موقعیتهایی غریب هم از همین نگاه او به سینما سرچشمه میگیرد؛ نگاهی کاملا شخصی و استیلیزه و برخوردار از منطقی که از واقعیتهای ملموس جهان فرار میکند.
به طور خلاصه کار- وای واقعیت ساخته و پرداخته توسط سینما را به واقعیت جهان پیرامونش ترجیح میدهد و همین عشق پر سوز و گداز او به سینما ست که چنین فیلمهایش را قابل احترام و مهم میکند. تصویری که این فیلمساز نامدار هنگ کنگی از شب و شهر در فیلمش ارائه میدهد، همانقدر مهیب است که در فیلم قبلی فهرست یعنی وثیقه شاهدش هستیم.
«فیلم از دو داستان مجزا ساخته شده است. در یکی از این داستانها قاتلی حرفهای درگیر احساساتش نسبت به زنی ست که در واقع رابط او به شمار میرود و در داستان دیگر هم خلافکاری بازنشسته که توانایی تکلم ندارد و شبها در مغازهها کار میکند، درگیر رابطهای پر ابهام با زنی میشود …»
8. اسلحهی کرایهای (This Gun for Hire)
- کارگردان: فرانک تاتل
- بازیگران: آلن لاد، ورونیکا لیک
- محصول: 1942، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.4 از 10
- امتیاز در راتن تومیتوز: 94?
دنیای جذاب و به ظاهر سادهی سینمای کلاسیک هالیوود، پر از داستانهایی ست که گرچه از اخلاقیات آن زمانه کمترعدول میکنند، اما این پایبندی به اصول و ارزشها سبب نمیشود تا فیلمساز در تعریف قصه دچار لکنت شود. در واقع فیلمسازان کلاسیک آمریکا مانند پدربزرگها و مادربزرگهای ما داستان و پند را چنان در هم ادغام میکنند که ما در دستان توانای آنها چارهای جز سپردن تمام توجهمان به قصه نداریم.
فرانک تاتل روایت یک قاتل قراردادی را با چنان جذابیت و حضور گرمی از تصمیمهای او همراه میکند که فرصتی جز همذاتپنداری مخاطب با او باقی نمیگذارد و البته بخشی از این جذابیت از کتاب منبع اقتباس فیلم به قلم گراهام گرین سرچشمه میگیرد. قاتل فیلم زمانی که در یک دوراهی اخلاقی و میهنپرستانه قرار میگیرد طوری خود را به حفظ باورهای انسانی و ناسیونالیستی خود مقید میکند که هیچ ابایی از فدا کردن جانش ندارد و همین انتخاب اخلاقی و در عین حال مرگبارهم فیلم را چنین جذاب میکند.
قرار گرفتن آلن لاد و ورونیکا لیک در کنار هم، جذابیت تماشای فیلم را دوچندان میکند. ضمن اینکه اسلحهی کرایهای یکی از اولین نوآرهای تاریخ سینما هم هست. اگر حین تماشای فیلم به یاد سینمای مسعود کیمیایی افتادید چندان تعجب نکنید؛ کیمیایی چه در مصاحبههایش و چه در سینمای خود بارها به این شاهکار فرانک تاتل ارجاع داده است.
«فیلیپ ریون قاتلی مزدور است که پس از قتل دو نفر، توسط کارفرمایش که با جاسوسان خارجی ارتباط دارد گرفتار میشود. حال او باید چارهای برای این موقعیت تازه پیدا کند، اما …»
7. کاندیدای منچوری (The Manchurian Candidate)
- کارگردان: جان فرانکنهایمر
- بازیگران: فرانک سیناترا، جنت لی
- محصول: 1962، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 7.9 از 10
- امتیاز در راتن تومیتوز: 97?
یک تریلر نئونوآر که به کارگردانی استاد اکشن و تعلیق یعنی جان فرانکنهایمر و بر اساس کتابی به قلم ریچارد کاندون ساخته شده است. داستانی که حضور یک قاتل قراردادی را به پارانویای سیاسی جنگ سرد پیوند میزند تا عواقب شرکت در جنگ کره و ترس از نفوذ کمونیسم را نمایش دهد.
گرچه کاندیدای منچوری جز اولین فیلمهایی ست که پس از مواضع سناتور مککارتی دربارهی سیاست و ضدیت او با تفکرات چپ ساخته میشود و جهت گیری ضد کمونیستی در آن پر رنگ است، اما فیلم نیشی هم به مواضع تند و کجروی طرفداران مککارتی میزند و همین به برگ برندهی فیلم تبدیل میشود؛ و البته نباید تبحر جان فرانکنهایمر را در ساخت فیلمهای اکشن و در عین حال پر احساس فراموش کرد. شاید مخاطب جوانتر او را با اکشن کم نظیر رونین (ronin) با بازی رابرت دنیرو و ژان رنو به یاد آورد.
فرانک سیناترا در نقش شخصیت اصلی فیلم خوش مینشیند و حضور ستارگانی مانند جنت لی و لارنس هاروی در کارش جذابیت تماشای فیلم را بسیار زیاد میکند، به ویژه برای علاقهمندان به سینمای کلاسیک آمریکا.
«داستان فیلم حول محور فرزند خوشنام یک خانوداهی دست راستی ست که تحت شستشوی مغزی توسط کمونیسم بینالملل قرار میگیرد وبه آدمکشی حرفهای تبدیل میشود …»
6. شرف خانوادهی پریتزی (Prizzi’s Honor)
- کارگردان: جان هیوستون
- بازیگران: جک نیکلسون، آنجلیکا هیوستون
- محصول: 1985، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.7 از 10
- امتیاز در راتن تومیتوز:86?
جان هیوستون از بزرگان سینمای کلاسیک آمریکا ست. او اولین فیلم نوآر تاریخ سینما یعنی شاهین مالت (the maltese falcon) را در کارنامهی خود دارد؛ پس سابقه و جایگاهی یگانه در تاریخ سینما دارد. او در این فیلم یکی مانده به آخر خود، روایتگر کمدی سیاهی ست که با هر چه جلوتر رفتن ماجرا، جهانی روشنتر از ابتدا برای مخاطب ترسیم میکند.
قرار گرفتن دو قاتل ماهر در برابر هم به جای ایجاد یک موقعیت حاد، در دستان جان هیوستون تبدیل به داستانی عاشقانه و عمیق میشود که دو طرف ماجرا را در شرایطی بغرنج قرار میدهد. لحظات کمیک فیلم هم از همین پیرنگ غریب ناشی میشود.
گرچه شرف خانوادهی پریتزی در گیشه شکست خورد و هنوز هم آنچنان که باید قدر ندیده، اما تسلط هیوستون در کارگردانی در کنار بازی درخشان جک نیکلسون و آنجلیکا هیوستون و همچنین به بازی گرفتن قواعد ژانرهایی، چون کمدی رومانتیک و جنایی، ارزش تماشای آن را بالا میبرد. خوشبختانه امروزه این فیلم آهسته و آرام جایگاه خود را در میان سینمادوستان جدی پیدا کرده است.
فیلم بر اساس کتابی به همین نام و به قلم ریچارد کوندون ساخته شده است.
«دو قاتل بسیار ماهر استخدام میشوند تا یکدیگر را از سر راه بردارند. اما آنها عاشق یکدیگر میشوند و همین موضوع موقعیت را پیچیده میکند …»
موقعیت کاستلو شبیه به کسی ست که از همه جا مانده است. او نه ره پس دارد و نه راه پیش. هم پلیسها جانش را میخواهند و هم کارفرمایش، چرا که او دیگر مهره سوختهای بیش نیست. در چنین قابی انتخابهای وی درخشان است و چند تا از بهترین سکانسهای تاریخ سینما را شکل میدهد از جمله سکانس نمادین پایانی که تا سینما باقی ست سکانسی جدا نشدنی از تاریخ آن است.
«جف کاستلو قاتلی حرفهای ست که از این راه امرا معاش میکند. او در حین انجام یکی از قتلهایش توسط زنی دیده میشود، اما رحم میکند و شاهد را نمیکشد. همین نقطع ضعفی برای او میشود تا پلیس سمج فیلم از هر طریقی بخواهد به آن دست یابد تا جف کاستلو را دستگیر کند …»